دوران نبوت محمد آمد
از غار حرا ندا ز سرمد آمد
ابلاغ شده بعثت احمد آمد
از بهر رهایی بشر
از غمها نغمه قدسی در عالم ساز شد
باز امشب درب رحمت باز شددرفضا پیچیده بوی مکه است
هر نگاه امشب به سوی مکه استنور حق تابیده از غار حراست
بر محمد از خداوند این نداست
اقرا ای زینت خدای عرشیان نور ایمان تمام خاکیان
خیز از جا نور بر دلها بتاب چون تویی بر کل هستی آفتاب
یا محمد ما سلامت می کنیم گوش بر جان کلامت می کنیم
السلام ای نور ذات کبریا السلام ای هستی آل عبا
السلام ای در پناهت انبیا گشته محتاج نگاهت اولیا
ای که هستی رحمه للعالمین کس نباشد چون تو در روی زمین
لطف تو کرده وجودم منجلی آشنایم کرده با نام علی
یک خدیجه داری از عالم سر است
همنشینت در دو عالم حیدر است
دخترت زهرا امیر محشر است همسر مولای عالم حیدر است
نوح و ابراهیم شد پابست تو چشم کل عالمین بر دست تو
موسی وعیسی گدای خانه ات عالم وآدم شده دیوانه ات
ماه وخورشیدو فلک حیران تو یوسف مصریست سرگردان تو
احمدا باب النجات امتی بر همه عالم محمد رحمتی
با دم تو ما مسیحایی شویم با تولای تو مولایی شویم
عالم هستی ز تو زینت گرفت هر که با تو یار شدعزت گرفت
گر نگاهی بر دل عالم کنی سنگ این دلها همه خاتم کنی
خارها را نام تو گل میکند خنده تو حل مشکل میکند
حلقه هر دل زد به کوی مصطفی
مست شد مست سبوی مصطفی
ما محبان جمله مهمان تو ایم مست عطر و بوی دلجوی تو ایم
ما همه دردیم و تو درمان ما ما همه جانیم و تو جانان ما
هرکس که مسیر عشق را می بوید
از مکتب ایثار سخن می گوید
در باغ وجود زین همه شاخه گل پیوسته گل محمدی می بوید
به توحید و به اسلام و به قران به دین و مکتب ارزنده آن
به سیمای دل آرای محمد به قدسرو آسای محمد
به شیر بیشه توحید حیدر که باب علم احمد را بود در
به زهرا و به روح تابناکش به زهرا و به فرزندان پاکش
به ایثار و به ایمان خدبجه به عز و شوکت و شان خدیجه
زند صد بار گر دشمن به دارم کنم اعلان علی را دوست دارم
به پهلوی شکسته فاطمه به محراب خونین حیدر قسم
به صلح قیام آخرین حسن به جنگ حسین دلاور قسم
به سجاد،آن چارمین رکن دین به باقر امام معلم قسم
به صادق که مرات صدق و صفاست
به طاعات موسی بن جعفر قسم
به شمس الشموس آن انیس و نفوس به جود جواد نکوفر قسم
به خورشید برج شرف عسکری که بر او ملایک شد عسکر قسم
به مهدی موعود آنکه بود مهبن حجت داد گستر قسم
که ما بر نداریم دست ای اله ز دامان آن علی هیچ گاه