با همه ی لحن خوش آوایی ام -- دربدر کوچه ی تنهایی ام ای دو سه تا کوچه ز ما دورتر -- نغمه ی تو از همه پرشورتر کاش که این فاصله را کم کنی -- محنت این غافله را کم کنی کاش که همسایه ی ما می شدی -- مایه ی آسایه ی ما می شدی هر که به دیدار تو نائل شود-- یک شبه حلال مسائل شود دوش مرا حال خوشی دست داد-- سینه ی ما را عطشی دست داد نام تو بردم لبم آتش گرفت -- شعله به دامان سیاوش گرفت نام تو آرامه ی جان منست -- نامه ی تو خط امان منست پرده برانداز ز چشم ترم -- تا بتوانم به رخت بنگرم ای نفست یار و مددکار ما -- کی و کجا وعده ی دیدار ما ؟ دل مستمندم ای جان به لبت نیاز دارد -- به هوای دیدن تو هوس حجاز دارد به مکه آمدم ای عشق تا تو را بینم -- تویی که نقطه ی عطفی به عوج آیینم کدام گوشه ی مشعر کدام کنج منا -- به شوق وصل تو در انتظار بنشینم روا مباد که بر بنده ات نظر نکنی -- روا مباد که ارباب جز تو بگزینم چو رو کنی به رهت درد و رنج نشناسیم -- ز لطف روی تو دست از ترنج نشناسیم ای زلیخا دست از دامان یوسف باز کش -- تا صبا پیراهنش را سوی کنعان آورد ببوسم خاک پاک جمکران را -- تجلی خانه ی پیغمبران را خبر آمد خبری در راه است -- سر خوش آن دل که از آن آگاه است شاید این جمعه بیاید ، شاید -- پرده از چهره گشاید ، شاید دست افشان پای کوبان می روم -- بر در سلطان خوبان می روم می روم بار دگر مستم کند -- بی سر و بی پا و بی دستم کند می روم کز خویشتن بیرون شوم -- در پی لیلا رخی جنون شوم هر که نشناسد امام خویش را -- ترکه بسپارد زمان خویش را شعر از مرحوم آقاسی ( برای شادی روحش صلواتی هدیه کنید)
|